قصه های طنز و خنده دار

داستان های طنز

 قصه پرواز در آسمان
مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت : ایا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت :اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!

خودم هم با خرم گم می شدم
روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟

داستان های طنز
داستان های طنز

خروس اذان گو!!
هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.

روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین با هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیش نماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.

شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.

خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!

آسایشگاه سالمندان
در خیابون یه مرد میانسالی جلومو گرفت , گفت
آقا ببخشید, مادر من تو اون آسایشگاه روبرو نگهداری میشه, من روم نمیشه چشم تو چشمش بشم چون زنم مجبورم کرد ببرمش اونجا, این امانتی رو اگه از قول من بهش بدید خیلی لطف کردید.
قبول کردم و کلی هم نصیحتش کردم که مادرته بابا, اونم ابراز پشیمونی کرد و رفتم داخل آسایشگاه, پیر زن رو پیدا کردم, گفتم این امانتی مال شماس, گفت حامد پسرم تویی؟
گفتم نه مادر, دیدم دوباره گفت حامد تویی مادر؟
دلم نیومد این سری بگم نه , گفتم آره, پیرزنه داد زد میدونستم منو تنها نمی ذاری
شروع کرد با ذوق به صدا کردن پرستار که دیدی پسر من نامهربون نیست؟
پرستاره تا اومد گفت شما پسرشون هستید؟
تا گفتم آره دستمو گرفت, گفت 4 ماه هزینه ی نگهداری مادرتون عقب افتاده , باید تسویه کنید
حالا از من هی غلط کردم واینکه من پسرش نیستم ولی دیگه باور نمی کردن
آخر چک و نوشتم دادم دستش, ولی ته دلم راضی بود که باز این پیر زن و خوشحال کردم , هر چند که پسرش خیلی … بود.
اومدم از پیرزنه خدافظی کنم تا منو دید گفت دستت درد نکنه , رفتی بیرون به پسرم حامد بگو پرداخت شد , بیا تو مادر!!! :)))

داستان های طنز
داستان های طنز

راننده کامیونی که رانندگی بلد نبود:)
راننده کامیونی وارد رستوران شد . دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند . بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن ، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد . راننده به او چیزی نگفت .
دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد .
وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند ، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ، ولی باز هم ساکت ماند .
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت : چه آدم بی خاصیتی بود ، نه غذا خوردن بلد بود ، نه حرف زدن و نه دعوا !
رستورانچی جواب داد : از همه بد تر رانندگی بلد نبود ، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب ، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت !!!

 

جوک ها و مطالب خنده دار و فان

مطالب خنده دار و فان همواره در میان دیگر مطالب سرگرمی طرفداران بیشتری دارد به همین دلیل در این مطلب تصمیم گرفتیم جدیدترین جوک های خنده دار و فان را برای شما عزیزان گردآوری نماییم تا با خواندن آن ها اوقات خوشی را در این دورانی که همه به نوعی درگیر بیماری کرونا هستند، سپری کنید.

جوک و مطالب خنده دار و فان
جوک و مطالب خنده دار و فان

جوک های خنده دار

‏یه سری به بابام گفتم اگه یه روز من زنده نباشم چیکار میکنی؟

نشست رو زمین سجده شکر کرد گفت حتی فکرش هم آرومم میکنه

***

روزی که کرونا ریشه کن بشه، یک هفته نه حموم میرم نه دستامو می‌شورم

توی کثافت غلت می‌زنم و این روزای لعنتی رو جبران می‌کنم،

اين همه تميزی و لوس بازی در شأن من نيست

***

شش هفت تا سنجد هستن که الان هفت ساله خونه ما اسیرن، سال به سال میان هواخوری دوباره میرن تو یخچال. هزینه برقشونو حساب کردم دونه‌ای پنج هزار تومن خرج کردیم براشون.

***

یه تست برای اینکه بفهمید ناقل هستید یا نه

روی زمین دراز بکشید

سعی کنید به سمت چپ یا راست قل بخورید

اگر قل نخوردید

شما ناقلید

***

امروز داشتم کتاب میخوندم

مامانم اومد گفت اون کتابو بذار کنار سرتو بکن تو گوشی ببین معلمت چی میگه:)))

***

به طرف میگم اصل (asl) بده

میگه اولا عسل و اینجوری مینویسن؟! بیسواد دوما منظورت از عسل بده چی بود؟؟ مگه من زنبورم؟

الان فقط اینو گذاشتم بدونید واسه چی خودکشی کردم بعدا نگید عاشق بود.

روحم شاد!

***

اولین باری که سگ آوردم خونه بابام گفت این خونه یا جای منه یا جای اون سگ، گفتم اصن من میرم، گفت آره منم باهات موافقم، بعد یه هفته کارتن خوابی برگشتم خونه دیدم دارن با سگم گل کوچیک بازی میکنن، بیو تلگرامشم زده «هر چه بیشتر آدم ها را می شناسم، بیشتر سگم را دوست دارم»

***

سلام دوستان به پایگاه سلامت برای غربالگری وارد شوید.

کدملی خانم‌تون را وارد کنید.

تمامی گزینه‌ها رو مثبت بزنید.

از طرف اداره بهداشت 14 روز خانم‌تون را  میبرن قرنطینه و می‌تونین در این مدت نفس راحتی بکشین …

ولی مواظب باشین خانوم‌تون پیشدستی نکنه ….

چون من الان دارم از قرنطینه بهتون پیام میدم

جوک کرونایی
جوک کرونایی

***

دیشب ساعت ۲ یه شماره ناشناس بهم زنگ زد

من: بله؟

 سلام منزل آقای پفک نمکی؟؟

من: بله بفرمایید!

 ببخشید بروسلی خونه ست؟؟

من: بله خودم هستم بفرمایید

یهو قطع کرد….

خب برادر من بلد نیستی نکن!!!!

***

‏من يه بار به دوستم گفتم حوصلم سر رفته

گفت زيرشو كم كن و واقعاً حالم بهتر شد ،

.

.

آخه اولين بار بود با پايه صندلی ميزدم تو دهن يكی

مطالب فان و خنده دار
مطالب فان و خنده دار

 ***

مردی خواست زن دوم دزدکی بگیرد

میره صحبتهایش رو میکنه میگه روز جمعه میام برا عقد

زن اولی میفهمه مرد شب جمعه شامش رو میخوره و میگیره میخوابه

صبح پا میشه بهترین لباسش رو می‌پوشه

بهترین عطرش رو میزنه

میخواد بره بیرون زنش بهش میگه کجا؟

میگه من میخوام برم نماز جمعه دیر میام

زنش بهش میگه بیا بشین امروز دوشنبه است، من قرص خواب بهت دادم چهار روزه خوابیدی، اگه دوباره تکرار کنی، قرصی بهت میدم که وقتی پا شدی روز قیامته

***

بچه های الان تنبیه و کتک چه میدونن چیه

یادمه بچه ک بودم یه مگسکش سفید داشتیم

وقتی بابام ورش میداشت اول من در میرفتم بعد مگسا

***

قدیما موقع دید و بازدید عید میگفتن مهمان حبیب خداس ،

ولی الان باید بگن مهمان وسیله ای برای رسیدن به خداست !

***

‏خونه موندن خیلی هم کلافه کننده نیست

فقط موندم چرا در دو پاکت برنج یک کیلویی با یک مارک

تو یکیش۷۷۵۹ دونه برنج هست

تو اونیکی ۷۷۸۹ دونه برنج هست

***

‏عمه ام زنگ زد به مادرم گفت امشب خونه این بیایم؟

مادرم گفت یه لحظه گوشی

با ایما اشاره بهم رسوند چند تا سرفه بزنم که عمم اینا بترسن نیان

انقد طبیعی عمل کردم که مادرم اینا رفتن خونه عمم من الان چند ساعته تنها تو خونم

***

وقتی یه سیب گاز میزنی و یه کرم درسته میبینی، زیاد ناراحت نشو،

.

.

.

چون ممکن بود یه سیب گاز بزنی و یه کرم نصفه ببینی …

***

‏به دوستم گفتم اینکه پشه ها فقط شبا میان نشون دهنده روحیه غارتگری اوناس،

پشه زد رو شونم گفت یه قطره خون ارزش نداره تهمت بزني

***

دیشب جاتون خالی داشتم یه لواشک ترش وخوشمزه میخوردم

انداختمش تو رب انار اینقد ملچ ملوچ کردم

یه تیکه ترشش رفت لای دندونم خیلی ترش بود

بعدش یه آلوچه ترش نمک زدم شور شد خیلی ملس و خوشمزه شد

مدیونید اگه فکر کنید خواستم دهنتونو آب بندازم

***

هیچ وقت خانوما رو با کرونا تهدید نکنید

.

 خانوما خودشون ویروسی دارند بنام غُرُنا

 که تا حالا میلیونها مرد را به کام مرگ کشانده

***

از وقتی تلویزیون زیرنویس کرده چشمای خودتون رو با دست نمالید شدیدا چشمام میخاره

  اصن دوس دارم ۴تا دست دیگه هم قرض بگیرم چشمامو بمالونم

 

خوش باشید;)))